گذری بر وصیت نامه و زندگی نامه تکاور شهید احمد فروزان
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۶۰۳۴۰
در ۱۷ فروردین ۱۳۴۸ هنگامه سحر وآغازین طلوع شمس جلید و وقوع تجدید حیات در کالبد طبیعت خداوند رشحهای در شریان خانواده محروم ومذهبی دمیدن گرفت.نام شهید: احمد نام پدر: الماس تاریخ تولد: ۱۳۴۸ محل تولد: روستای دشتروم تاریخ شهادت: ۶۷/۵/۵ محل شهادت: اسلام آباد زیارتگاه: گلزار شهدای دهدشت زندگینامه
بسم رب الشهدا والصدیقین
در ۱۷ فروردین ۱۳۴۸ هنگامه سحر وآغازین طلوع شمس جلید و وقوع تجدید حیات در کالبد طبیعت خداوند رشحهای در شریان خانواده محروم ومذهبی دمیدن گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خورشید با طلوعش پسری به جمع ما آورده نام نیک بنام پیامبرش احمد را بروی گذاشتند احمد دوران طفولیت را درقریه محل تولد خود جبکنم پیچاب سپری کرده وبه سن ۷ سالگی وسیله پدر ومادر روانه کانون مقدس تعلیم وتربیت گردید.
پنج سال دوران تحصیلات ابتدایی خود را با موفقیت درهمان مکان ادامه داد برای ادامه تحصیل درمقطع جدید بعلت فقدان مدرسه راهنمایی در روستای خود درآموزشگاه راهنمائی روستای امیرابوب (انطری) مشغول به تحصیل وسال بعد در آموزشگاه راهنمایی در روستای طالقانی دهدشت ثبت نام نمود وهنوز احمد کودکی خردسال بود وعشق وصال از همان اوایل در وجود وی حکم فرما بود که به صفوف کفر ستیزان به بسیج سپاه پاسداران دهدشت مراجعه کرد لیکن بعلت عدم توانائی جسمی وکمی سن موفق نشد.
احمد مدبرانه راه اعزام را پیدا کرده واز طریق بسیج سپاه پاسداران گچساران درسال ۶۳ به همرزمانش درجبهه حق علیه باطل پیوست زندگی احمد درجبهه مدت چند ماه درجبهه غرب که درآن مدت مسئولیت پاسگاه قره قشلاق از توابع پاسگاه مرزی مهاباد را عهده دارشدند سپس صلاح رزم را در دست گرفته چندین ماه درجبهه جنوب مشغول فعالیت بودند بعلت ایمان راسخی که در وی مشهود بود بعنوان نیروی ویژه اطلاعات عملیات درجبهه غرب مسئولیتی مضاعف بر دوش گرفت.
ایشان ضمن نفوذ در خاک دشمن با دادن اطلاعات عملیات زمینه عملیات را برای همسنگرانش بازو مهیامیکرد.
احمد با شجاعت وبا وقار وبا اخلاص به خدای خود تکیه وبا توکل بر او دربسیاری از عملیاتهای غرب از بعد از تاریخ ۶۳/۸/۱۲ شرکت فعال داشت. تکاور قهرمان درسال ۶۵ بعنوان زبدهترین نیروی تخریب تیپ ۴۸ فتح به فرماندهی تیپ معرفی گردید لذا برادران طرح عملیات طی مذاکراتی با فرمانده تیپ جهت بکارگیری ایشان در واحد مربوطه بعنوان فردی قابل اعتماد تمهیدات لازم بمنظور ورود وی را ایجاد نمودند این صرفا در ورودی خلاصه نشد بلکه متهورا درعملیات آزاد سازی شهر ویران از توابع مهاباد آزاد سازی جایگاه شهادت شهید چمران – آزاد سازی ۱۷ پاسگاه از توابع مهاباد وهمچنین در عملیاتهای کربلای ۱-۴ -۹-۱۰ وکل عملیاتهای نصر ضرباتی بر قلب دشمن وارد نمود در عملیات والفجر ۱۰ با استعانت از خداوند منان وبا امدادهای غیبی وبا تعهد و پایمردی وابتکار وخلاقیت مسئولیت اطلاعات جهت اجرای عملیات در منطقه حلبچه را عهده دار که به فضل خداوند قهار صدامیان بزدل غافلگیر ودر مدت زمانی اندک با سادهترین شیوه منطقه بدست توانای رزمندگان ما افتاد.
شهید درچندین عملیات برون مرزی دیگر شرکت داشتند تکاور شهید چند بار مصدوم شدند از جمله در عملیات نصر ۸ وکربلای ۱۰ شدیدا از ناحیه دست وصورت مصدوم ومدت چندین روز دریکی از بیمارستانهای تبریز بستری وپس از معالجه وبهبودی نسبی مجددا به جبهه مراجعت که فرماندهی قرارگاه رمضان از ایشان تقاضای برگشت به منزل را میکند معذالک با عشق سرشار که با گوشت وخون احمد عجین گشته وبا خدای سبحان پیمان ومیثاق بسته بود تاب فراق جبهه رانداشت شهید فروزان برای چند ماه طول میکشید که از خانواده خود بی اطلاع بود واین مدت گاه با هفت ماه میرسید شهید فروزان بیش از ۱۰ روز حاضر به ترک جبهه نبود، زیرا مصلحت را ماندن درجبهه میدید.
احمد خانواده اش درمنطقه صعب العبور وفرزند بزرگ خانواده ودرعین حال یاور پدری است که سالیانی را قد کشیدن شجره زندگی اش را تحمل نموده است تا در مطئبالم آور کمرشکن که درقشر محروم بالاخص بر گرده پدر سنگینی میگرد شریک باشد، ولی احمد برادران وخواهرانش را رها کرده از تعلقات وتمنیات مادی ودنیوی اعتنا نکرده فقط عشق میطلبد.
حل شدن درعشقی که نه درانسانی جمود بلکه در وجودی پرجوش وبا ایمان رخنه کرده بود. بیانش – قیامش – راهش – جهادش –تفکر فی سبیل اله بود وبس وی به همرزمش گفته بود اگر جنگ تمام شود عازم لبنان خواهم شد، زیرا تا ظلم هست مبارزه نیز هست.
احمد که از ناحیه دست وپای راست شدیداٌ مصدوم است همچون تند بادی در صحرای مرگ میوزد وچون شمشیری خشمگین خود را بر انبوه خصم میزند.
آنچنان که علی (ع) میفرماید (کوهها بجنبند تو مجنب) همرزمش آن جوان میگوید – من دستمال بر بغل زخم خورده احمد بستم گمانم احمد میدان مخاصمه را ترک نکرد منتظر بودم سراسیمه احمد اسلحه را برداشت ورزم را از سرگرفت.
سرانجام آخرین بار آن انسان عارف خداجوی بر رسید قلب پدر محرومش ومادردلبندش داغی عمیق گذاشته شد. ودرعملیات مرصاد درمحور اسلام آباد غرب درتاریخ ۶۷/۵/۵ هنگام مقابله با منافقین کوردل به ملکوت اعلی عروج کرد وبه آرزوی خود که بارها درخاتمه نماز ودرحین عملیات ذکر میکردرسید.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندرآن ظلمت شب آب حیاتم دادند.
باشگاه خبرنگاران جوان کهگیلویه و بویراحمد یاسوجمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: کهگیلویه و بویراحمد وصیت نامه شهدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۰۳۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«در پا به ماه» نسخه نپیچیدیم بچهدار شوید/ تولد ۲۰ نوزاد را دیدیم
امیرحسین اسیوند کارگردان مستند «کر کوهستان» از مجموعه مستند «پا به ماه» درباره این اثر به خبرنگار مهر گفت: «کر کوهستان» اولین سوژه و اولین قسمت از فصل دوم مجموعه «پا به ماه» است. این مستند روایتگر قصه زوجی از عشایر است که در انتظار تولد فرزند خود، با مسایل و مشکلاتی مواجه هستند.
این کارگردان مطرح کرد: از آنجایی که من پیش از این چند مستند در منطقه بازُفت استان چهار محال بختیاری ساخته بودم، از طریق ارتباطاتی که داشتم و آدمهای محلی که میشناختم، با زوج سوژه «کر کوهستان» آشنا شدم. در آن مقطع مادری که سوژه این مستند بود، قرار بود ۱۰ روز دیگر زایمان کند، به همین دلیل ما زودتر راهی محل زندگی آنها شدیم تا با این خانواده آشنا شویم. روزی که به آنجا رسیدم، حوالی ساعت ۲ بعد از ظهر بود که متوجه شدیم درد زایمان این خانم آغاز شده است. در همین شرایط کار ساخت مستند را آغاز کردیم و توانستیم مقداری تصویر بگیریم. البته از این دست موارد پیشبینی نشده در همه قسمتهای این مجموعه مستند داشتهایم.
اسیوند ادامه داد: در «کر کوهستان» مسیر رسیدن به محل زندگی این زوج بسیار سخت بود؛ مسیری که در طی آن ما باید از رودخانه عبور و در ادامه یازده کیلومتر در دامنه کوه حرکت میکردیم تا به محل زندگی آنها برسیم چون سوژه ما جزو عشایر بودند. ضمن اینکه محل استقرار آنها حتی برق نداشت و ما امکاناتی برای کپی کردن راشها نداشتیم. همین موضوع فرایند ساخت اثر را سخت میکرد اما خداراشکر زن و شوهری که سوژه «کر کوهستان» بودند همکاری خوبی با ما داشتند.
این کارگردان با اشاره به اتفاقات پیشبینینشده در طول ساخت این مستند بیان کرد: ما یک شب مشغول فیلمبرداری بودیم که یکی از آشنایان این زوج وارد محل فیلمبرداری شد و به ما گفت اجازه کار ندارید. با توجه به اینکه این زن و شوهر آدمهای سادهای بودند این شخص مدام به آنها میگفت چرا اجازه میدهید از زندگی شما تصویر بگیرند. آن شب بسیار سخت بود. ما کار را رها کردیم. فردای آن روز اما توانستیم از طریق بهیار و افرادی که میشناختیم مسأله را به صورت رفاقتی حل کنیم. این خانواده با آنکه راضی بودند اما گویا نمیتوانستند جلوی آن شخص چیزی بگویند. مسایل این چنینی زیاد داشتیم و «پا به ماه» جزو مجموعه مستندهایی است که تولید سختی داشت.
این کارگردان عنوان کرد: هرچند محل زندگی این زوج یک راه سخت و صعبالعبور داشت اما این موضوع برای این خانواده مسأله خیلی غریب و پیچیدهای نبود یعنی برای این زن عشایر، اینکه بخواهد یک مسیر خیلی طولانی را برای زایمان طی کند، سخت نبود. چون به طور کلی ماهیت زندگی عشایری همین است و بر اساس همین سختیها پیش میرود. با این حال حضور گروه فیلمسازی هم باعث میشد آنها احساس تنهایی نکنند و به آنها قوت قلب میداد. البته بر اساس آنچه شنیدیم، متوجه شدیم به دلیل همین راه سخت و برای انتقال یک زن دیگر به بیمارستان به منظور زایمان، یکبار بالگرد آمده بود اما این خانواده نخواستند این اتفاق بیفتد و سوژه ما خودش خواست تا این مسیر سخت را طی کند و به بیمارستان برسد.
اسیوند با اشاره به مسأله فرزندآوری اظهار کرد: در این مستند ما نمیخواستیم درباره فرزندآوری سفیدنمایی کنیم و بگوییم همه چیز خیلی عالی است، پس به زودی صاحب فرزند شوید! ما همه میدانیم شرایط اقتصادی خوب نیست اما به هر حال فرزندآوری وجه مهمی از امید به زندگی است. یعنی اینکه انسان به نسل خود ادامه دهد و فرزندی به دنیا بیاورد بارقهای از امید و روشنی را در زندگی ایجاد میکند.
وی افزود: ما در طول ساخت این مجموعه مستند تولد بیست بچه را از نزدیک دیدیم؛ لحظهای که پدر و مادر برای اولین بار بچه را میدیدند یا آن لحظهای که پدر برای اولین بار با بچه روبهرو میشد، ما با دیدن ذوق و احوال خوب والدین متوجه میشدیم چقدر حس جذابی دارند. باید بگویم وقتی مستند «همیشه با هم» بهعنوان یکی از قسمتهای این مستند پخش شد علیرغم اینکه فکرش را هم نمیکردم، اما پیامها و کامنتهای بسیاری مبنیبر این داشتم که میگفتند چقدر این لحظات جذاب و شیرین است. آنهایی که نمیتوانستند صاحب فرزندی شوند، میگفتند کاش ما هم میتوانستیم این لحظات را تجربه کنیم.
این مستدساز در ادامه تأکید کرد: ما نمیخواستیم نسخهای بپیچیم و به مردم بگوییم بروید و صاحب فرزند شوید بلکه ما با یک درام و بر اساس واقعیتی که در زندگی وجود دارد، خواستیم لحظاتی را که خیلیها در زندگی از نزدیک ندیدهاند، به تصویر بکشیم تا شاید برایشان ملموس شود.
اسیوند در پایان درباره فرم ساده این مستند اظهار کرد: قصه و سوژه «کر کوهستان» آنقدر جذاب و شیرین بود که نخواستیم چیز پیچیدهای به ماجرا اضافه کنیم، ما فقط سعی کردیم گروه، داستان و سوژه را هدایت کنیم، کناری بایستیم و اتفاقات را مشاهده کنیم. مثلاً آن سکانسی که این مادر با بچه خود با کلک (نوعی قایق) به روستا و آن زندگی عشایری برمیگردد برای من بینظیر بود، چون خانوادهای را میدیدم که به اصالت خود و جایی که به آن تعلق داشتند به همراه یک کودک برمیگشت؛ کودکی که قرار بود یک زندگی دیگر را در آنجا آغاز کند.
این مستند که به تازگی روی آنتن شبکه دو سیما رفته در جشنواره فیلم مستند «سینماحقیقت» نیز حضور داشته است.
کد خبر 6090646 عطیه موذن